پنجشنبه ؛ 09 فروردين 1403
13 آذر 1398 - 12:48
سخن روز مطبوعات

۱۳ آذر ماه / انتخابات مجلس و ضرورت تغییر/ شانس پرده دوم آشوب ترامپ در عراق

رؤیای آشوب امریکایی، در همین نقطه متوقف نمی‌شود و با شروع افزایش نیرو در شرق فرات که با نام استقرار در مناطق نفتی و غارت آن انجام می‌شود.
کد خبر : 4550

پایگاه رهنما :

روزنامه‌ها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقاله‌های روزنامه‌های صبح کشور با گرایش‌های مختلف سیاسی را می‌خوانید:

**********


انتخابات مجلس و ضرورت تغییر

محمد حسین محترم در روزنامه کیهان نوشت:


  با آغاز ثبت‌نام انتخابات مجلس شورای اسلامی عملا فعالیت‌های انتخاباتی و تلاش گروه‌ها و جریانات سیاسی برای تدارک لیست‌های انتخاباتی خود وارد مرحله جدیدی شد. با توجه به اینکه مردم اکنون از نیروهای منفعل و ناکارآمد و تاریخ مصرف گذشته و چهره‌های تکراری دل‌زده شده‌اند و امیدی به آنها برای حل مشکلاتشان ندارند، توجه نیروهای انقلابی و دلسوز کشور به چند نکته مهم ضروری است.


۱- باید تلاش خود را برای شکل گرفتن مجلسی در تراز گام دوم انقلاب اسلامی و شأن ملت ایران با هدف حل مشکلات انباشته‌شده بیش از پیش به‌کار گیرند تا در این فضای انتخاباتی هم شخصیت‌های سیاسی زیاد احساس مسئولیت نکنند و راه را برای نیروهای کارآمد جوان‌تر باز کنند و هم مردم بدانند چه کسانی را باید انتخاب کنند تا پس از انتخاب کردن پشیمان نشوند و مجبور نباشند چهار سال آنها را تحمل کنند و بعضاً برخی توقع داشته باشند حاکمیت رای جمهور را نادیده بگیرد و مقام و مسئولی را عزل کند! بر همین اساس رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند «هرکه را مردم انتخاب کنند او را رئیس ‌و مسئول می‌دانیم. هرکه را انتخاب کنید برای خودتان انتخاب می‌کنید، انتخاب خوب شما به خود شما بر می‌گردد، اگر انتخاب با غفلت انجام بدهید انتخاب بدی از کار در می‌آید و بدی‌اش به خود شما برمی‌گردد. مردم رای را از روی فکر و تامل بدهند و اصلح را انتخاب کنند».


۲- از سوی دیگر نیروهای انقلابی و دلسوز کشور همچنین باید درک کنند مردم خواستار «تغییر اساسی» در فضای سیاسی و تبدیل فضای انفعال و ناکارآمدی به فضای جهادی و کارآمدی برای اصلاح وضع اقتصادی و زندگی‌شان هستند. با توجه به تلاش دشمنان که می‌خواهند با ابزار مردم اما علیه منافع مردم، به اهداف خود برسند، جریانات و نیروهای دلسوز کشور اگر ضرورت این تغییر را احساس نکنند و براساس آن وارد فضای انتخاباتی نشوند، فرصت را برای خدمت کردن به مردم و تقویت انقلاب و نظام و مصون‌سازی کشور از دست خواهند داد و چه‌بسا دشمن با تاثیرگذاری و فضاسازی‌های رسانه‌ای- سیاسی و ورود پول‌های کثیف بتواند براساس پازل و نقشه شوم خود تغییر دلخواهش را رقم بزند. لذا هم جریانات و نیروهای انقلابی و هم مردم باید با یک بصیرت و تحلیل صحیح از حوادث و آشوب‌های اخیر در کشور و همچنین در کشورهای منطقه از جمله عراق و لبنان به‌دنبال انتخاب نیروهای جوان کارآمدی باشند که  «تغییر واقعی» را رقم بزنند و بتوان در مقابل جنگ اقتصادی دشمن به‌ آن پیروزی که رهبر معظم انقلاب وعده‌اش را دادند، رسید،«ان تنصروالله ینصرکم». اکنون میدان دادن به نیروهای جوان جهادی و کارآمد مصداق عینی یاری دین خداست. باید درک کرد اگر این تغییر واقعی ایجاد نشود، در بر روی همین پاشنه انفعال و ناکارآمدی که هست، خواهد چرخید و همچنان بر مشکلات افزوده خواهد شد. نکته مهم این  است که برخی که خود مسئول وضع موجود هستند، فریبکارانه سخن از تعیین جا و مکان برای بیان اعتراض مردم می‌گویند اما مردم باید بدانند بهترین مکان و زمان برای بیان اعتراض بحق خودشان به وضع اقتصادی کشور پای صندوق‌های رای است و باید بدانند با رای خود می‌توانند مسئولان ناکارآمد و غیرصادق در وعده‌هایشان را عزل و شرایط را برای حل مشکلات فراهم کنند.


۳- یکی از معیارهای اصلی برای ایجاد تغییر اصلح بودن کسانی است که می‌خواهند مسئولیت نمایندگی را برعهده بگیرند. اصلح در فرهنگ لغات «صالح‌تر و شایسته‌تر» معنی شده است. منظور از فرد اصلح در نظام جمهوری اسلامی که شایسته پذیرش مسئولیت باشد، کسی است که اولا درک و فهم و تحلیل درستی از مسائل کشور و جهان اسلام و نقشه‌های دنیای کفر و نظام سلطه داشته باشد. ثانیا با مدیریت جهادی و انقلابی و بدون منت و حقوق نجومی به مردم خدمت کند. ثالثا این دو نیز در فردی محقق نمی‌شود مگر اینکه از بن دندان مقید به اسلام، انقلاب، نظام، ولایت و مردم باشد. دومین شاخص برای ایجاد تغییر بصیرت و آینده‌نگری و قدرت تحلیل داشتن مردم است. انتخاب بابصیرتِ اصلح نشانه بلوغ سیاسی و فکری مردم در یک جامعه اسلامی مردمسالار است. سومین نکته این است که هم مردم و هم سیاسیون دلسوز کشور باید بدانند علاوه ‌بر تاکید قرآن و روایات و همچنین حضرت امام(ره) و رهبر معظم انقلاب، تجربه چهل سال گذشته نیز به ما می‌گوید برای حل مشکلات کشور راهی جز انتخاب آگاهانه نیروهای جوانِ انقلابی و جهادی که مصداق اصلی اصلح هستند، وجود ندارد و کسی که به‌دنبال چهره‌های تکراری تاریخ مصرف گذشته می‌رود، نشان می‌دهد که نه به آیات و روایات و نه به رهنمودهای امام و رهبری توجه دارد و نه تجربه چهل سال گذشته را مد نظر قرار می‌دهد.


۴- از نظر قرآن اولا هرگونه تغییر واقعی باید از سوی مردم احساس و ایجاد شود. خداوند می‌فرماید«اِنَّ الله لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّیَ یُغَیِّروا ما بِاَنفُسِهِم». ثانیا قرآن می‌فرماید فرد و یا جامعه‌ای که بصیرت و قدرت تحلیل نداشته باشد، بدبخت می‌شود و پیامبر خدا هم نمی‌تواند آنها را حفظ کند.«قدجاءکم بَصائِرُ مِن رَبَّکُم فَمَن اَبصَرَ فَلِنَفسِهِ وَ مِن عَمِیَ فَعَلَیها وَما اَنَا عَلَیکُم بَحَفیظٍ» (انعام / ۱۰۴). پیامبر نیز می‌فرماید «اگر بصیرت پیدا نکنید منِ پیامبر به اجبار شما را هدایت نمی‌کنم». لازمه بصیرت هم دوراندیشی و آینده‌نگری است. مردم باید بدانند با رای خود آینده‌شان را چگونه رقم می‌زنند. باید در پای صندوق‌های رای با آینده‌نگری افرادی را انتخاب کنند که آنها هم دوراندیش باشند. یکی از علل مشکلات کنونی کشور این است که اکنون مسئولینی داریم که دوراندیش و آینده‌نگر نیستند. اگر سران قوا و به‌ویژه دولت و شخص رئیس‌جمهور مثل رهبر معظم انقلاب پیش‌بینی می‌کردند که آمریکا بدعهد است، سرنوشت اقتصاد کشور و حتی آب خوردن مردم را به توافق هسته‌ای گره نمی‌زدند و نمایندگان نیز در عرض بیست دقیقه بدون دیدن و خواندن متن برجام، آن را تصویب نمی‌کردند. فتنه و حوادث بعد از افزایش قیمت بنزین نیز نشان داد مسئولان اجرایی و تقنینی بصیرت کافی و آینده‌نگری لازم برای اداره کشور و پیش‌بینی حوادث و برنامه‌ریزی در جهت جلوگیری از چنین حوادث تلخی را ندارند. ثالثا باید افراد شایسته‌ای برای مدیریت جامعه اسلامی انتخاب شوند که قرآن درباره آنها نفرماید«وَ اِذَا قِیلَ لَهُم لَا تُفسِدوا فِی الاَرضِ، قالُوا اِنما نحنُ مُصلِحون(بقره-11) ... الذین یُفسِدُونَ فِی الارض وَلا یُصلِحون (شعرا/152)». پیامبر اکرم در روایت مهمی می‌فرمایند «به‌خدا در حکومت اسلامی به کسانی که به‌دنبال ریاست هستند، هیچ مسئولیتی، حتی مسئولیت کوچکی نخواهم داد، من به کسانی مسئولیت می‌دهم که از مسئولیت حکومتی فرار می‌کنند، چون می‌دانند امانت خدا و مردم است، می‌روم آنها را از خانه‌هایشان بیرون می‌کشم و از آنها خواهش می‌کنم که قبول مسئولیت کنند». لذا وقتی شخصی مثل ابوذر می‌گوید:«یا رسول‌الله الا تستعملنی؟-آیا ما را به کاری نمی‌گماری؟»،به او می‌فرماید:«ابوذر! تو برای اداره حتی دو نفر و یا مسئولیت مال یتیمی ضعیف هستی». این نشان می‌دهد پیامبر با صراحت و بدون ملاحظات شخصی و سیاسی و تعارفات معمول از واگذاری مسئولیت به آن دسته از یارانش که صلاحیت مدیریتی را نداشتند، امتناع می‌ورزید. امام علی(ع) آنگاه که حاکمیت اسلامی را پذیرا شد، در تمامی فرمان‌های خود به کارگزاران حکومتی از جمله در نامه ۵۳ نهج‌البلاغه بر انتخاب «ترین‌ها» یعنی «صالح‌ترین و سزاوارترین» افراد تأکید و می‌فرماید: «اگر رای و اندیشه زمامدار دچار دگرگونی شود، از اجرای عدالت باز می‌ماند». مولا تاکید دارد که اولا یک مدیر در جامعه اسلامی باید فهم و تحلیل درستی از جایگاه خود و مسائل جامعه داشته باشد و ثانیا هیچ‌گاه دچار «تغییر محاسباتی» و یا «دگردیسی اعتقادی» و «التقاط گفتمانی» نشود.


۵- باید بدون وابستگی حزبی به‌سمت انتخاب نیروهای اصلحی که نسبت به مسائل کشور و جهان تحلیل درست و دقیقی دارند، برویم. حضرت امام(ره) تاکید داشتند «انتخاب اصلح محکی است برای اینکه تشخیص بدهید انتخاب برای اسلام است یا برای خودتان؟... ملت متوجه باشند ‌اشخاصی که صحیحند و چپ و راستی نیستند، اینها را تعیین بکنند». رهبر معظم انقلاب نیز انتخاب نمایندگان انقلابی را لازمه حضور جهادگونه مردم در صحنه‌های اقتصادی و سیاستی با بصیرتی عمّارگونه و استقامتی مالک ‌اشتروار می‌دانند. ایشان خطاب به ملت و جوانان می‌فرمایند «قطار آبادانی و پیشرفت ایران روی ریل مدیریت جهادی حرکت می‌کند».رهبری با بیان اینکه «ما جز با کار جهادی و کار انقلابی نخواهیم توانست این کشور را به سامان برسانیم»، بر «جهادی فکر کردن» و «جهادی عمل کردن» و «جهادی مدیریت کردن» تاکید و تصریح می‌کنند: «مجلس با نمایندگان توانمند و کارآمد خیلی از گره‌ها را می‌تواند باز کند...نمایندگان اصلح کسانی هستند که به فکر مردمند و برای مردم دل بسوزانند».


۶-مجلس باید در راس امور باشد اما متاسفانه عملکرد ضعیف نمایندگان و به‌ویژه رئیس ‌مجلس در دو دوره اخیر شأنیت مجلس برای در راس امور بودن را تنزل داده است. مهم‌ترین عامل تنزل مجلس از راس امور بودن، دولت‌ها هستند که به‌دنبال تبدیل نمایندگان مردم به وکیل‌الدوله‌ها هستند. لذا انتخابات ۹۸ باید مجلس را به راس امور برگرداند و باید گذر موفقیت‌آمیز نیروهای انقلابی و ملت ایران از طرح‌های شکست‌خورده و از صالح و بعضا متظاهر به صالح، به اصلح باشد، چراکه اکنون در دهه نود تحقق مطالبات و حل مشکلات اقتصادی کشور نیازمند افراد اصلحِ مقبول و جهادیِ شجاع است، که کم نیستند.

ویترین فرهنگ ایران

احمد مسجد جامعی در روزنامه ایران نوشت:


به‌تازگی جلد بیست و چهارم دایرة‌المعارف بزرگ اسلامی از چاپ درآمده و منتشر شده است. این جلد هم مثل همه مجلدات پیشین با همکاری گروهی از پژوهشگران برجسته ایران تدوین شد. این تنها کار این مرکز نیست. کارهای سترگ دیگری مانند دایرة‌المعارف تهران، تاریخ جامع ایران، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، که کار پرزحمت و مهمی است و فهرستواره کتاب‌های فارسی که به همت احمد منزوی انجام گرفت و بسیار آثار دیگر که در اینجا چاپ شده است.


اما در کنار همه اینها کار دیگری است که کمتر به آن پرداخته‌اند. آرشیو و کتابخانه‌ای است که آثار گزیده 150 دانشمند ایرانی را دارد مثل کتابخانه‌های ایرج افشار، صادق کیا، منوچهر ستوده، احمد اقتداری، عبدالحسین زرین‌کوب، عنایت‌الله رضا، محمدجواد مشکور و بسیاری دیگر، مجموعه بی‌نظیر امیرهوشنگ کاووسی که کمتر درباره آن گفته‌اند و نوشته‌اند یکی از اقلام آن دوربین‌ها، وسایل عکاسی و فیلمبرداری از گذشته تا امروز و بویژه تعداد چشمگیری فیلم نایاب تاریخ سینمای ایران است که حتی در مجموعه‌های سینمایی کشور بی‌نظیر است.


خیلی از این آثار حواشی ارزشمندی دارد. در حوزه ایران شناسی مجموعه افشار مهم‌تر است. زیرا از سراسر جهان، هر اثری که در حوزه فرهنگ ایران بود به او اهدا می‌کردند و او همه را بخوبی نگه می‌داشت و بالاخره به آنجا سپرد.

هنوز هم این روال ادامه دارد و کسانی مانند عبدالله ناصری‌طاهری کتابخانه شخصی خود را به آنجا اهدا کرده است. به همین جهت بود در روزهایی که در ارشاد بودم و میهمان خارجی داشتم آنها را برای بازدید به آنجا با این توضیح که بخش خصوصی است می‌بردم و باعث شگفتی آنها می‌شد. آن سال‌ها دایرةالمعارف از کمک‌های دولتی هم بهره‌ای داشت ولی به‌صورت عمده منابع مالی را، خود تأمین می‌کرد. در سال‌های بعد که این کمک‌ها هم کم و بتدریج قطع شد.بواقع دایرة‌المعارف در کلیت آن بخشی از ویترین فرهنگ بزرگ ایران است و گنجینه‌ای از آثار برجسته اسلامی، فارسی و ایرانی در آنجا گردآوری شده است. مهمتر از همه اینها نسلی از پژوهشگران و محققان جوان است که در این سی‌وچند سال در دایرة‌المعارف زیر نظر استادان بزرگ تربیت شدند، که این ویژگی از عهده مؤسسات آموزشی این سال‌ها برنیامده بویژه که آقای بجنوردی در سال‌هایی این مرکز را تأسیس کرد که استادان نام‌آور کشور در موضوعات گوناگون غالباً خانه‌نشین شده بودند و او با فتوت و جوانمردی آنها را به کار تحقیق و پژوهش گمارد.انتشار دایرة‌المعارف به زبان انگلیسی به وسیله پرسابقه‌ترین ناشر جهان بریل به‌نام اسلامیکا برگ زرینی از افتخارات فرهنگ ماست. زیرا در تدوین نخستین دایرة‌المعارف‌های فارسی اصل بر ترجمه دایرة‌المعارف غربی بوده ولی حالا غربی‌ها آثار تحقیقی ایران را ترجمه می‌کنند و مآخذ قرار می‌دهند. نکته آنکه با وجود قیمت گزاف، ترجمه انگلیسی دایرة‌المعارف بسیار مورد توجه و استقبال واقع شد تا جایی که برخی مجلدات آن در آستانه چاپ مجدد قرار دارد. آخرین مجموعه‌ای که این روزها به مرکز دایرة‌المعارف اهدا شده مجموعه اسناد و نشریات توفیق است، مجموعه‌ای که مقدار قابل توجهی از اسناد، مدارک، دستنوشته‌ها از نویسندگان و گردانندگان مهم‌ترین و پرفروش‌ترین و محبوب‌ترین نشریه طنز ایران را در خود جای داده است.


 توفیق بی‌شک مؤثرترین نشریه طنز گذشته نزدیک ماست و رساله‌ها، مقالات و کتاب‌هایی درباره آن نوشته شده است. اینکه خاندان توفیق همت ورزیده‌اند و این گنجینه را نزدیک به نیم قرن پس از توقیف آن همچنان نگه داشتند کاری ستودنی است و اینکه آن را به یک مرکز فرهنگی بزرگ پیش‌کش کرده‌اند جای ستایش دارد. یکی از مهم‌ترین مجموعه‌های اهدایی به دایرة‌المعارف که برای تهران اهمیت خاص دارد مجموعه اسناد و مدارک و کتاب‌های خاندان «سردار» است که چهارراه آب سردار هنوز خاطره‌ای از دو برادر «حسن» و «حسین» سرداران دوره جنگ‌های ایران و روس را با خود دارد. زیرا زمین وسیع آنها در همین محدوده بود. برای دانشنامه دایرة‌المعارف و بازماندگان توفیق عمری دراز و ثمربخش آرزو می‌کنیم.

مالیات سود، فقط از سپرده  های کلان

حسین بردبار در روزنامه خراسان نوشت:

 

 این روزها بحث های زیادی درباره اصلاح نظام مالیاتی مطرح می شود  در این میان به تازگی در خبرها خواندیم که رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی اعلام کرده که دریافت مالیات از سود سپرده های بانکی کاملا منتفی است؛ غلامرضا تاجگردون در  یک برنامه  تلویزیونی با بیان این مطلب با استدلالی برموضوع افزوده است: «در کشورما که نرخ تورم ۴۰ درصد و سود سپرده حدود ۱۵ تا ۱۸ درصد است اگر بخواهیم از سود سپرده‌ها مالیات بگیریم پول‌ها از سیستم بانکی خارج می‌شود بنابراین این کار انجام نمی‌شود.» اکنون قصد داریم به بررسی گزاره های مطرح شده در این جملات بپردازیم و استدلال کنیم که این سخنان چقدر در فضای کنونی اقتصادی کشور درست است.


اول : همواره در میان کارشناسان و خبرگان مالیاتی موضوع گرفتن مالیات از سود سپرده های کلان بانکی مطرح بوده است؛ نه سود سپرده های بانکی به صورت عام که مربوط  به عموم  مردم می شود. به عبارتی قید کلان بودن سپرده ها همواره مدنظر بوده است، تردیدی نیست که گرفتن مالیات از سود سپرده های بانکی به صورت عام می تواند عوارضی را برای نظام اقتصادی و مالی کشور به دنبال داشته باشد اما همواره قید کلان بودن سپرده ها  که تعداد خاصی را در بر می گیردمدنظر قانون گذاران و تصمیم سازان دراین خصوص بوده است. البته در برخی کشورهای پیشرفته درآمدهای ناشی از سود بانکی در کنار دیگر درآمدها همچون حقوق و دریافت اجاره و ... دیده می شود و بر مجموع آن ها مالیات بسته می شود، اما درکشور ما و شرایط فعلی بیشتر دریافت مالیات بر نرخ سود سپرده های کلان بانکی مطرح بوده است.


دوم : درشرایط  سخت ترین تحریم های ظالمانه علیه کشورمان و کاهش چشمگیر درآمدهای نفتی چاره ای جز گسترش پایه های مالیاتی برای تامین منابع بودجه ای نداریم و دریافت مالیات از سود سپرده های کلان بانکی یکی از مصادیق آن است که بی شک در راستای تحقق عدالت اجتماعی نیز خواهد بود.مثلا چه اشکالی دارد از سود حدود ۱۷میلیون تومانی که به یک سپرده یک میلیارد تومانی در ماه تعلق می گیرد، ۲۰ درصد یعنی حدود سه میلیون و ۴۰۰هزار تومان مالیات گرفته شود؟ شاید ترس از این که صاحبان سپرده های کلان پول هایشان را از بانک خارج کنند، یک عامل بازدارنده از گرفتن این نوع مالیات باشد ولی واقعیت این است که حاکمیت باید یک بار برای همیشه با این ترس کنار بیاید و آن روی سکه را نیز بیازماید.این روشی است که در بسیاری از کشورها آزموده شده و به تحقق عدالت و رفاه اجتماعی نزدیک‌تر است.درچنین شرایطی سه اتفاق ممکن است بیفتد : یکی این که صاحبان این نوع سپرده ها که کسب درآمد بی دغدغه و بدون ریسک از نظام بانکی را مدنظر قرار داده اند، با این نوع مالیات هم کنار بیایند و دست به سپرده شان نزنند که مشکلی ایجاد نمی کند اما در صورت برداشتن این سپرده ها از نظام بانکی دو اتفاق دیگر ممکن است روی دهد یکی این که این پول ها به بخش تولید و بازارهای مولد سرازیر شود که اتفاق مبارکی برای مجموعه اقتصاد است و عواید آن به گونه ای دیگر درآینده به نظام بانکی وارد خواهد شد اما اتفاق سوم که برای حاکمیت نامبارک و دلهره آور است، آن است که این پول ها به بخش های غیرمولد منتقل شود که اگر برای معاملات دراین بخش ها نیز مالیات های مضاعف درنظر گرفته شود، این دلهره نیز حل شدنی خواهد بود. مثلا برای معاملات کلان سکه و ارز و معاملات بیش از تعداد مشخصی مسکن و خودرو نیز می توان مالیات درنظر گرفت.


سوم : قیاس نرخ سود با تورم برای سپرده های کلان، قیاس مع الفارق است ، این قیاس برای سپرده های خرد ممکن است مصداق داشته باشد اما برای سپرده های کلان خیلی معنادار نیست چرا که فضاهای دیگری نیز بر آن ها حاکم است ، مثلا صاحبان سپرده های کلان ، ممکن است برای فرار از مالیات، سپرده شان را به نظام بانکی حواله دهند، زیرا در هر فعالیت سودآور دیگری که این سپرده ها را به کار ببندند، ممکن است مشمول مالیات شود،به جز سپرده گذاری در بانک، بنابراین در نظام فعلی مالیاتی حاکم بر  کشور  ، بردن این سپرده ها در نظام بانکی  یک راه  فرار از مالیات است ضمن این که  نرخ سودی که اکنون بر سپرده های کلان میلیاردی در برخی از بانک های خصوصی اختصاص می یابد بیشتر از سپرده های عادی است، مثلا تا چندی پیش نرخ سود ۲۳ درصد نیز برای سپرده های بیش از یک میلیارد تومان وجود داشت.


چهارم : با طراحی یک بسته مناسب برای مالیات بر عایدی سرمایه که شامل انواع فعالیت ها شود، می توان جلوی خیلی از نگرانی ها را گرفت.بسته ای که همزمان تمام فعالیت های غیرمولد مثل معاملات کلان سکه و ارز، مالیات بر خانه های خالی ، مالیات بر سود سپرده های کلان و مالیات بر درآمدهای اتفاقی را با هم درنظر بگیرد.متاسفانه مسئولان مربوط تاکنون بارها قول ارائه این لایحه را به مجلس شورای اسلامی داده اند، ابتدا وزیر اقتصاد حدود چهار ماه پیش اعلام کرد که این لایحه درنیمه اول امسال در دولت مطرح می شود و به مجلس می رود و با آمدن ماه مهر ، وعده ارائه آن تا پایان مهر را مطرح کرد اما اکنون در نیمه دوم آذر قرار داریم و این لایحه هنوز در دولت نهایی نشده و به مجلس نرفته است که البته جادارد از سوی مقامات مربوط و ازجمله رئیس محترم کمیسیون بودجه مجلس درباره آن به دولت گوشزد شود . در عین حال همان طور که ذکر شد ضروری است قبل از  اجرایی شدن مالیات برای سپرده های کلان بانکی  پیش نیازهای آن که برخی از آن ها  مانند مالیات بر عایدی سرمایه   است  نهایی شود.


اهمیت «زمان» برای دیپلماسی ایران

جلال خوش‌چهره در روزنامه آرمان ملی نوشت:

 

ایران درهای گفت‌وگو با میانجیگران را نبسته و از همان ابتدا اعلام کرده آمادگی دارد برای رسیدن به یک نتیجه منطقی که هم بتواند منافع جمهوری اسلامی و هم منافع طرف‌های مقابل را تأمین کند، به مذاکره بپردازد. مسأله این است که ایران شروطی برای آغاز گفت‌وگو دارد اما حاضر شده انعطاف‌هایی پیرامون محورهای گفت‌وگو از خود نشان دهد و اعلام کند که عزمی جدی برای حل مسأله در قالب دیپلماسی دارد. به نظر تهران، اراده واشنگتن برای حل مسأله از طرق دیپلماتیک مورد شک بوده و ایالات متحده قصد دارد که به اعمال راهبرد «فشار حداکثری» علیه ایران ادامه دهد؛ این فشار حداکثری چند محور دارد اما اصلی‌ترین هدف این راهبرد، فرسوده کردن مواضع تهران در بخش‌های سیاسی و اقتصادی است. با توجه به این وضعیت و بی‌اعتمادی فزاینده جمهوری اسلامی به مقامات کاخ سفید، چندین شرط از سوی تهران در خصوص مذاکره با آمریکا مطرح شد.

مهم‌ترین شرط ایران، بازگشت واشنگتن به گروه برجام و به رسمیت شناختن حقوقی است که در برجام به رسمیت شناخته شده و از جمله آنها می‌توان به حق غنی‌سازی، حق فروش نفت و تجارت آزاد با جهان و لغو محدودیت‌های بانکی در مبادلات تجاری ایران اشاره کرد. یکی از دلایلی که تاکنون میانجیگری‌ها به نتیجه خاصی نرسیده و نتوانسته شکل دهنده یک توافق جدید باشد، این است که بسته‌های پیشنهادی میانجیگران این شرایط را دارا نبوده است. تاکنون گذشت زمان ثابت کرده مواضع ایران تغییرناپذیر است و جمهوری اسلامی حاضر نیست از حقوقی که در برجام به دست آورده دست بکشد.

از سوی دیگر اروپا نیز ثابت کرده به‌رغم پیش‌بینی شرایطی برای جبران زیان‌های اقتصادی ناشی از تحریم برای ایران، در عرصه عمل نمی‌تواند توفیق خاصی داشته باشد. ایران معتقد است اروپا تلاش می‌کند وضعیت را در شرایط «فریز» نگه دارد و نگذارد شرایط تغییر کند.

در چنین شرایطی آمریکا بهترین بهره را از زمان می‌برد؛ چرا که اقتصاد ایران در شرایط مطلوبی قرار ندارد و ادامه این وضعیت می‌تواند تنش‌هایی را در جامعه به وجود آورد. برای ایران اما موضوع فرق می‌کند، از منظر ایران این نیاز وجود دارد که نفت به فروش رود، چرخ اقتصاد بچرخد و جایگاه کشور در عرصه بین‌المللی حفظ شود. از این رو تا به‌حال انجام مأموریت‌های میانجیگرایانه از سوی کشورهای ژاپن، فرانسه و عمان موفقیت‌آمیز نبوده و اهداف هیچ کدام از طرفین حاصل نشده است.

سفر وزیر خارجه عمان به کشورمان و دیدار او با رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه یک تفاوت جدی با میانجیگری‌های قبلی دارد. این سفر موضوع میانجیگری درخصوص روابط منطقه‌ای را در دستور کار قرار داده و تلاش شده تا تفاهمی بر مبنای همکاری کشورهای منطقه شکل گیرد. این طرح پیشتر در قالب «ابتکار صلح هرمز» از سوی ایران مطرح شده بود و معتقدم می‌تواند در راستای توسعه روابط منطقه‌ای و کاهش تنش در خلیج‌فارس مؤثر واقع شود.


شانس پرده دوم آشوب ترامپ در عراق

هادی محمدی در روزنامه جوان نوشت:


آنچه ترامپ و دستگاه‌های اطلاعاتی‌اش به موازات همکاری صهیونیست‌ها و تعدادی از کشورهای عربی فاسد برای لبنان، عراق، سوریه و ایران طراحی کرده‌اند، رؤیای تحقق یک موازنه قدرت جدید و بازگرداندن سلطه و هژمونی امریکاست که حداقل در دو دهه گذشته با شکست روبه‌رو شده است. آن‌ها فقط حذف حزب‌الله از ساختارهای لبنان یا واگرایی و تشدید اختلاف بین جریان‌های شیعه و حذف و انحلال حشدالشعبی در عراق یا ظرفیت‌سازی برای فسادطلب‌ها در انتخابات پارلمانی ایران را دنبال نمی‌کنند، بلکه این سناریو، دارای لایه و پرده‌های پلکانی و گسترش یابنده و براندازی کامل در جغرافیای مقاومت از تهران تا بیروت را مد نظر دارد.

در عراق با همه سرمایه‌گذاری و بسیج تمامی توان شبکه‌سازی اجتماعی و مزدوران نفاق، بعثی، منحرفین و نفوذی‌های دولتی، نظامی و امنیتی و آشوب پرسرعت در استان‌های شیعه که با تدبر رهبران شیعه و مرجعیت در حال مهار و مدیریت است و آشوبگران یا دستگیر شده‌اند یا به لانه‌های خود خزیده‌اند، یک پرده اصلی و دوم در حال نشان دادن علائم خود است. اگر هدف آشوب در استان‌های شیعه از نگاه دزدان بین‌المللی غربی و صهیونیستی را، به حداقل رساندن ظرفیت‌های شیعه برای حفظ کیان عراق و فرسایش پتانسیل آن‌ها برای مقابله با تروریست‌های داعش جدید در عراق بدانیم، به‌نحوی که همانند پنج سال قبل با فتوای مرجعیت نتوانند عفریته تروریسم داعشی را نابود کنند، پرده دوم سناریوی آشوب و فتنه در عراق با هدف تجزیه، برنامه‌ریزی شده است.

این پرده دوم با تظاهرات در موصل و رمادی در حمایت از تظاهرات در استان‌های شیعه شروع شده و همزمان با آن عملیات‌های ایذایی داعش در حاشیه کوه‌های حمرین در دیالی، کرکوک و حاشیه بغداد به اجرا درآمدند. امریکایی‌ها یک هدف اعلام نشده در استان ذی‌قار داشتند و آن این بود که آشوبگران زندان حوت را با ۶ هزار داعشی دارای حکم اعدام که حداقل ۳ هزار نفر آن‌ها سعودی هستند، آزاد کنند تا جرقه آشوب سراسری در عراق زده شود. این ۶ هزار نفر تروریست، در کنار ۱۶ هزار داعشی در پایگاه‌های امریکایی در عین‌الاسد و حبانیه و هزاران نیروی عشایری آموزش‌دیده در استان انبار، با حمایت نیروهای ویژه امریکایی، در مرحله اول قصد اخراج حشدالشعبی از استان‌های غربی را داشتند تا سپس مراحل تجزیه عراق را به اجرا بگذارند که در سفر پنس، معاون رئیس‌جمهور امریکا به عین‌الاسد و سپس دیدار با نچیروان بارزانی در اربیل هماهنگ شد. در این پرده از سناریوی آشوب، مناطق نفتی در جنوب عراق و نزدیک مرز کویت نیز برای یک اقلیم سنی منظور شده و بغداد را نیز برای تروریست‌های امریکایی ثبت کرده‌اند.

رؤیای آشوب امریکایی، در همین نقطه متوقف نمی‌شود و با شروع افزایش نیرو در شرق فرات که با نام استقرار در مناطق نفتی و غارت آن انجام می‌شود، در پرده سوم با تکیه بر ۱۱ هزار داعشی در شرق فرات و صدها تروریست داعشی و نظامیان امریکایی در منطقه تنف سوریه، جغرافیای دوسوی مرز عراق و سوریه را مجدداً در اختیار تروریست‌های داعش و مزدوران جدید قرار داده تا بحران کشورهای منطقه به نقطه صفر بازگردد. این نقشه امریکایی-استعماری که امروز فقط با تروریسم و آشوب در سراسر منطقه برای حفظ سلطه و قدرت سازمان‌یافته، در اشراف اطلاعاتی و تمامی محور مقاومت در منطقه است و به‌جز استمرار هزینه‌های جدید و بزرگ و رسوایی برای امریکا و متحدانش حاصلی نخواهد داشت.

جامعه خسته در آستانه انتخابات

علیرضا صدقی در روزنامه ابتکار نوشت:
 

موسم ثبت‌نام نامزدهای انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی فرارسیده است که مجلسیان، فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی، کمتر از دو هفته پیش شوکی بزرگ را پشت ‌سر گذاشته‌اند. رخدادی که گرچه در ظاهر در حال بازگشت به وضعیت آرامِ پیش از وقوع است، اما در لایه‌های زیرین و پنهان، ژرفایی کم‌نظیر و بلکه بی‌نظیر را تجربه می‌کند.


یکی از دلایل این رویه آرام و باطن متلاطم در مواجهه با مسئله اعتراض‌ها به افزایش نرخ بنزین، شاید در ارتباط با قطع کامل اینترنت در ایران طی روزهای حادثه باشد. قطع‏شدن اینترنت و بی‌خبر ماندن مردم از یکدیگر، موجب شد تا بخش قابل‏توجهی از تنش موجود کاسته شده و امکان برقراری پیوند میان حلقه‌های اعتراضی از بین برود. تردیدی نیست این راهبرد امنیتی بسیار موردتوجه کارشناسان امنیتی قرار گرفته و از آن به‏عنوان یک پیروزی بزرگ یاد خواهند کرد. لیکن طرفداران این تئوری از رویدادی عظیم‌تر و به‏مراتب عمیق‌تر غفلت کرده‌اند؛ رویدادی که اولین پیامدهای آن را می‌توان در جریان ثبت‌نام کاندیداهای عضویت در مجلس شورای اسلامی مشاهده کرد.


بی‌خبری یادشده، گرچه احیانا کارنامه‌ای مثبت برای نهادهای امنیتی محسوب خواهد شد، اما لطماتی غیرقابل جبران بر پیکره اعتماد عمومی وارد آورد. مردم به‏تازگی و پس از یک هفته از ماجراها متوجه شدند که چه رخدادهای دردناکی در همسایگی آن‌ها رقم خورده است؛ عده‌ای کشته شده، تعداد بیشتری زخمی شده و آمارهای بسیار بالاتری بازداشت شده‌اند. آن‌ها احساس می‌کنند به صورت سیستماتیک از دریافت اطلاعات هموطنان‏شان محروم شده‌اند و در نتیجه آن نوعی حس عذاب عمیق، غفلت، عدم اعتماد و اطمینان و فراموشی جمعی را تجربه می‌کنند.


بدون تردید، ادامه حیات اجتماعی در ایران با وجود چنین احساس کمرشکن جمعی، با مخاطراتی بزرگ روبه‌رو شده است. شاید بتوان حس ناامنی نسبت به نهادها و صاحبان و اصحاب قدرت و در نتیجه فاصله‌گذاری با آن‌ها را یکی از اصلی‌ترین پیامدهای این رفتار و نتایج این تصمیم دانست. جایی که مردم احساس می‌کنند دیگر محرم نظام نیستند. دوگانه‌ای که این‌بار به صورت مستقیم از سوی نهادهای قدرت به وجود آمد. این همه، شکلی از ناامیدی عمومی را در جامعه به بار خواهد آورد. گرچه هنوز این ناامیدی به صورت مطلق و فراگیر همه ارکان اجتماع را اشغال نکرده است، اما بی‌گمان ناامیدی با سرعتی بسیار بیش از گذشته طبقات مختلف اجتماعی را درمی‌نوردد. مخاطره اصلی را هم باید در ایجاد پیوستگی ناامیدانه میان طبقات و گروه‌های مختلف اجتماعی جست‏وجو کرد. جایی که این ناامیدی‏های عمومی، فراگیر و وسیع، به یکدیگر می‌پیوندند و نیروی پیشرانه مهارنشدنی‌ای را در سطح اجتماع به وجود می‌آورند. در این صورت، نه از مطالبات طبقه متوسط خبری هست و نه فرودستان به چیزی کمتر از خشونت افسارگسیخته راضی می‌شوند.


حالا که ایران در این پیچ تاریخی شاید منحصربه‏فرد قرار گرفته، مسئله برگزاری انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم پیش آمده است. نهادی که پیشانی نظام‌های دموکراتیک در دنیا محسوب می‌شود؛ جایگاهی که روزی قرار بود در راس امور مملکت قرار گیرد؛ جایی که باید محل کار وکلای ملت باشد، اکنون در معرض انتخابات و رای عمومی قرار دارد. آرایش نیروهای ثبت‌نام‏کرده، انفعال بعضی جریان‌های سیاسی و به‏خصوص اصلاح‌طلبان در مورد انتخابات، بی‌توجهی مردم به روند ثبت‌نام‌ها و اخبار جسته و گریخته از بیم‌ها و امیدها نسبت به انتخابات اسفندماه 1398 همه‌وهمه نشان می‌دهد که این آزمون انتخاباتی به گلوگاهی سترگ برای جمهوری اسلامی تبدیل خواهد شد.


بی‌گمان، متولیان امر بسیار علاقه‌مندند که مشارکت در بالاترین سطح ممکن صورت گیرد. انتظار و توقعی که گاه مردم به آن لبیک گفته‌اند و گاه نیز بی‌توجه از کنار آن عبور کرده‌اند. این‏بار اما مسئله، پیچیدگی‌ها و پرسش‌های جدی‌تر دارد. در این انتخابات مردم خواهند پرسید اگر قرار است بهارستان‌نشین‌ها از تصمیم‌های معیشتی در مورد زندگی آن‌ها بی‌خبر باشند، چرا باید به مجلس بروند؟ اگر قرار است نهادی فراتر از مجلس ـ نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام ـ دست به قانون‌گذاری بزند، چه لزومی به حفظ مجلس و حضور در آن باقی می‌ماند؟ و بسیار پرسش‌های دیگر که مسئولان و تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان باید پاسخ‌هایی جدی و اساسی به آن‌ها بدهند. تردیدی نیست که بالارفتن سطح مشارکت در انتخابات و تغییر وضعیت در شرایط فعلی، مستلزم تغییر رویکرد در مسئولان و باورمندی آن‌ها به برقراری نشاط عمومی و اجتماعی است. شاید لازم باشد تا دست‌اندرکاران و تصمیم‌گیران نظام جمهوری اسلامی دست از درشت‌گویی بردارند و زمینه را برای یک آشتی ملی و دلجویی از مردم و به‏خصوص طبقات فرودست مهیا و فراهم کنند.


امنیت در گرو سرمایه اجتماعی

سیدمحمدبحرینیان در روزنامه رسالت نوشت:


مَثل برخی دستگاه‌های کشور و متولیان آن‌ها، مَثل کودک خردسالی است که الماس بزرگ و گران‌قیمتی در دست دارد و چون قدر و ارزش آن را نمی‌فهمد، هرازگاهی الماس از دستش بر زمین می‌افتد و گوشه‌ای از آن خراشیده می‌شود. سرمایه بزرگ اجتماعی و میزان اعتماد و مشارکت و نشاط سیاسی در کشور ما، برای بسیاری از ملل و حکومت‌های دنیا، آرزویی است که چه‌بسا برایشان دست‌یافتنی هم نباشد، اما عده‌ای با این سرمایه عظیم در کشور چه می‌کنند؟


یک. در شیوه اجرای طرح گران شدن قیمت بنزین و نحوه اطلاع‌رسانی و پیوست‌های اجتماعی و رسانه‌ای آن سخن بسیار رفته است که قصد تکرار آن‌ها را ندارم، اما نحوه برخورد دولت با ماجرا پس از فروکش کردن ناآرامی‌ها به‌هیچ‌وجه درشأن یک نظام مردم‌سالار نیست. کسانی که در رقابت‌های انتخاباتی، با کنایه به رقبا می‌گفتند «شما زبان دنیا را می‌فهمید؟ شما که زبان ملت خود را هم نمی‌دانید»، با عملکرد چند سال اخیر خود نشان دادند که نه زبان دنیا نه زبان ملت خود و نه حتی حداقل‌های موردنیاز برای راضی نگاه‌داشتن هواداران خودشان را هم نمی‌دانند. به فرض که رئیس‌جمهور محترم، اصلا در جریان روز آغاز طرح نبوده، حال چه نیازی به بر زبان آوردن این مسئله و به رخ کشیدن بی‌تدبیری و سوزاندن دل خانواده‌هایی است که در این ماجرای تلخ، خسارت جانی یا مالی دیده‌اند. گویی دولت با خیال راحت از این‌که مسئله به یک بحران امنیتی تبدیل‌شده، مطمئن است که هرکه معترض و منتقد هم باشد.


 از سر ضرورت و برای مصلحت بالاتر که همان حفظ امنیت مردم است، زبان در کام می‌کشد و هیچ‌چیز نمی‌گوید. بحران امنیتی و  آشوب های خیابانی تمام شد، آری! اما با اعتمادهای ازدست‌رفته و ناراحتی بخش وسیعی از مردم چه می‌کنید؟ شخصا معتقدم باید میزان خسارت‌ها در این غائله، با کارشناسی دقیق، مشخص گردد و تمام عوامل مقصر و بلکه قاصر در آن، در دادگاه یا حداقل در محضر رسانه‌ها پاسخگو باشند.


دو. به‌واسطه سال‌ها پایمردی ملت، رهبری الهی امام و رهبری و خون هزاران شهید، نظام اسلامی از مرحله‌ای عبور کرده که در هر غائله‌ای، فورا از قوه قهریه استفاده کند. حساب عوامل و رابطان سرویس‌های خارجی و گروهک‌های ضدانقلاب از ملت جداست، اما این دقیقا وظیفه مجموعه‌های انتظامی و امنیتی است که با رصد دقیق و سیاست‌های حرفه‌ای، به‌گونه‌ای عمل کنند که مردم عادی در این قضایا، کمترین آسیب را ببینند، نه آن‌که طراحان و صحنه‌گرداناناز چنگ قانون بگریزند و کارگر و دانشجو و جوان بیکار و معترض، بازداشت شوند. ازسوی دیگر، به نظر می‌رسد در سال‌های گذشته، سازمان‌ها و تهدیدات خارجی، مرتبا در نرم‌افزار و ابزار به‌روز شده‌اند، درصورتی‌که به نظر می‌رسد راهبرها و آموزش‌های انتظامی و امنیتی ما متناسب با این فضا به‌روز نشده‌اند.


سه. سخنگوی محترم قوه قضائیه اعلام کرده است که در پی حوادث گرانی بنزین، همچنان، فقط در تهران، ۳۰۰ نفر بازداشت هستند. هرکس که عامل غارت و جنایت و سوزاندن پمپ‌بنزین و بانک و اموال عمومی و خصوصی بوده، از رسانه ملی به مردم معرفی شود و مورد مجازات قرار گیرد، اما واقعا آیا تمام بازداشت‌شدگان، عامل سرویس‌های بیگانه بوده‌اند؟ اگر این است و سرویس‌های خارجی، در هر شهر ما این‌همه جاسوس و رابط و عامل عملیاتی و خیابانی دارند پس متولیان حوزه امنیت در کشور چه می‌کنند و اگر این نیست و بسیاری از بازداشت‌شدگان، تحت تأثیر القائات و هیجان بوده و بی‌گناهند، لازم است هرچه زودتر به جمع خانواده‌هایشان برگردند.
چهار. مهم‌ترین نکته، آن است که هر کس در هرکجای این کشور در حال فعالیت است، مراقب باشد به‌واسطه عملکردش سرمایه اجتماعی این کشور که حاصل ۴۰ سال ایستادگی ملت است، خدشه‌دار نشود. تصور نکنیم  با پایان یافتن آشوب خیابانی، همه‌ چیز تمام شد. طرح بنزین و سایر طرح‌ها، همچنان نیاز به گفت‌وگوی بی‌پرده مسئولان با مردم دارد.

منبع: مشرق

ارسال نظرات