پنجشنبه ؛ 09 فروردين 1403
18 مهر 1398 - 11:15

بصیرت سیاسی به چه‌کار پلیس می‌آید؟!

یک نیروی عملیاتی نیروی انتظامی چرا باید دارای بصیرت سیاسی باشد؟ افسر راهور ناجا که ساعت‌ها در گرما یا سرما مأمور کنترل و تنظیم رفت‌وآمد و ترافیک شهری یا جاده‌ای است، اگر فاقد بصیرت باشد، ضربه‌ای به کار وی وارد می‌شود؟ افسر کلانتری که مشغول گشت زنی و تأمین امنیت مردم است، چه نیازی به بصیرت دارد؟ بصیرت به چه‌کار آن نیروی مرزبانی که دور از شهر و خانواده خود در دریا، بیابان یا کوهستان مشغول مرزبانی و حراست از حریم کشور است، می‌آید؟
نویسنده :
حسن رضایی
کد خبر : 4057

پایگاه رهنما :

یک نیروی عملیاتی نیروی انتظامی چرا باید دارای بصیرت سیاسی باشد؟ افسر راهور ناجا که ساعت‌ها در گرما یا سرما مأمور کنترل و تنظیم رفت‌وآمد و ترافیک شهری یا جاده‌ای است، اگر فاقد بصیرت باشد، ضربه‌ای به کار وی وارد می‌شود؟ افسر کلانتری که مشغول گشت زنی و تأمین امنیت مردم است، چه نیازی به بصیرت دارد؟ بصیرت به چه‌کار آن نیروی مرزبانی که دور از شهر و خانواده خود در دریا، بیابان یا کوهستان مشغول مرزبانی و حراست از حریم کشور است، می‌آید؟
برای پاسخ به این پرسش‌ها قبل از هر چیز باید بدانیم بصیرت چیست. ریشه این کلمه «بصر» به معنای چشم است. بصیر به کسی گفته می‌شود که چشمی تیزبین دارد و اهل خرد و زیرکی است. چشم در اینجا استعاره‌ای از آگاهی و دانایی است. مشتقات این ماده، در قرآن بسیار به‌کار رفته است؛ نظیر: بَصَر و جمع آن اَبصار، به معنای چشم یا قوه بینایی، ترکیب «اولی الابصار» به معنای صاحبان بینش و پندگیری بصیر به معنای آگاه یا بینا، مبصر به معنای روشنایی دهنده و بینا، مبصره به معنای آشکارکننده و روشنی ده، مستبصر به معنای تمیز دهنده حق از باطل یا طالب بصیرت و آگاهی، تبصره به معنای یادآور و بینش ده.
در مورد اهمیت و ارزش بصیرت و اینکه منظور از بصیرت، کدام قسم آن است به چند حدیث اکتفا می‌کنیم.
۱- پیامبر خدا صلوات‌الله‌علیه می‌فرماید: «کور آن نیست که چشمش نابینا باشد بلکه کور (واقعی) آن‌کسی است که دیده بصیرتش کور باشد.»
۲- حضرت امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «اگر دیده بصیرت، کور باشد نگریستن چشم سودی نمی‌دهد.»
۳- حضرت امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «با بصیرت کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند، از عبرت‌ها بهره گیرد آنگاه راه روشنی را بپیماید که در آن از افتادن در پرتگاه‌ها به دور ماند.»
حال به سؤال خود بازگردیم؛ چرا باید بصیرت داشت؟ معنا و مفهوم بصیرت نشان می‌دهد، این ویژگی از چنان اهمیتی برخوردار است که هر فردی در جامعه باید به این سلاح مجهز باشد. یک کارگر عادی، یک مغازه‌دار، یک راننده تاکسی، یک معلم و... فرد فاقد بصیرت همچون کسی که بدون سپر و سلاح وارد میدان جنگ شده است. چنین فرد بی‌دفاعی به‌راحتی شکار شده و از پا درمی‌آید.
امروز افراد جامعه در معرض انواع و اقسام اخبار و تحلیل‌های سیاسی گوناگون هستند. کسی نمی‌تواند بگوید من با عالم سیاست کاری نداشته و از آن دوری می‌گزینم. اخبار و تحلیل‌ها خواسته و ناخواسته به افراد منتقل‌شده و به فکر و نگاه آن‌ها جهت می‌دهد. آنان را از چیزی بیزار می‌کند یا مشتاق، آنان را دچار امید می‌کند یا ناامیدی و انواع و اقسام تأثیرات دیگر روانی و عملی. ظهور و بروز شبکه‌های اجتماعی و عصر اینترنت، افراد را در معرض بمباران خبری قرار داده است. هزاران منبع مختلف با گرایش‌های متنوع، اخبار و تحلیل‌های خود را منتشر می‌کنند. اخبار و تحلیل‌هایی که متضاد و متنافر هستند. کدام خبر راست است و کدام دروغ؟ حق با چه کسی است؟ کدام تحلیل درست است و کدام غلط؟ با چه معیار و ابزاری باید این اخبار و تحلیل‌ها را سنجید؟
اینجاست که در ازدحام اخبار و تحلیل‌های متفاوت و متضاد، بصیرت سیاسی می‌تواند فرد را از افتادن در دام تردید و سرگشتگی و انحراف نجات دهد. آنکه دارای بصیرت و شاخص است، دچار حیرت نمی‌شود. بصیرت سیاسی همچون چراغی در تاریکی راه را از بیراهه جدا می‌سازد.
با این‌همه ممکن است فردی بگوید -به‌عنوان‌مثال- من یک پلیس هستم، بصیرت سیاسی به چه‌کار من می‌آید؟! بخش عمده‌ای از پاسخ به نوع نگاه فرد به جایگاه خود بازمی‌گردد. چه شأن و جایگاهی برای خود و مأموریتی که به او داده‌اند قائل است؟ آن را چقدر مهم و اثرگذار می‌داند؟ رهبر معظم انقلاب اسلامی اسفندماه سال ۱۳۷۰ در جمله‌ای خاص می‌فرمایند؛ «در جمهوری اسلامی، هر جا که قرارگرفته‌اید، همان‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌ی کار‌ها به شما متوجه است.» اگر کسی این‌گونه به جایگاه و وظیفه خود نگاه کرد، چه نگاهی به لزوم بصیرت سیاسی خواهد داشت؟ مگر می‌توان در مرکز دنیا بود و تحلیل و بصیرت سیاسی نداشت؟!
نکته دیگر آنکه جامعه یک توده بی‌شکل و بی‌هویت نیست. جامعه را تک‌تک افراد می‌سازند و جامعه ایران اسلامی متشکل از بیش از ۸۰ میلیون نفر است. اگر هرکسی بگوید بصیرت به چه‌کار من می‌آید و مگر نداشتن بصیرت یک نفر چه اهمیتی دارد، آنگاه با جامعه‌ای روبه‌رو خواهیم بود که فاقد بصیرت است. چنین جامعه‌ای به‌راحتی قابل‌هضم از سوی دشمن است. آن‌هم جامعه ایران اسلامی که تحت شدیدترین بمباران‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای دشمن است. آن افسر پلیسی که دارای بصیرت است و خود را در مرکز دنیا می‌بیند، بی‌شک چنین نگاهی در نحوه رفتار و عملکرد او نیز متجلی خواهد شد. او را از لغزش‌ها و آسیب‌ها در امان می‌دارد و به نیرویی نمونه تبدیل می‌کند. او می‌داند که نیروی انتظامی ویترین نظام است. هر حرکت و گفتار او به‌پای نظام اسلامی نوشته می‌شود. اگر حرکت و کلامش حکیمانه باشد مایه افزایش آبروی نظام می‌شود و اگر خدای‌نکرده برخلاف حکمت باشد، نتیجه عکس خواهد داد.
بصیرت سیاسی یعنی اینکه بدانیم آن چهارراه، آن جاده، آن کلانتری و... جبهه است و ما به‌عنوان نماینده و تابلوی نظام جمهوری اسلامی، در معرض قضاوت خداوند، وجدان خود و مردم قرار داریم. بدانیم در کجای تاریخ ایستاده‌ایم. چه گذشته‌ای را پشت سر گذاشته‌ایم و چه آینده‌ای در پیش داریم.

ارسال نظرات