پنجشنبه ؛ 09 فروردين 1403
09 مرداد 1401 - 12:37

هویت زن در اسلام و غرب و مسئله حجاب

رهبرمعظم انقلاب:«چند سال قبل در یک جمع یک نفر از من پرسید که شما در قضیّه‌ی زن در مقابل غرب چه دفاعی دارید؟ من گفتم من دفاع ندارم، من حمله دارم! آنها باید دفاع کنند، آنها باید جواب بدهند. زن را تبدیل به کالا کردند.»
نویسنده :
بهزاد کاظمی
کد خبر : 12331

پایگاه رهنما:

رهبرمعظم انقلاب،امام خامنه ای(مدظله العالی) در تاریخ ۰۵/۰۵/۱۴۰۱ درديدار ائمه جمعه سراسر کشور فرمودند:

«چند سال قبل در یک جمع  یک نفر از من پرسید که شما در قضیّه‌ی زن در مقابل غرب چه دفاعی دارید؟ من گفتم من دفاع ندارم، من حمله دارم! آنها باید دفاع کنند، آنها باید جواب بدهند. زن را تبدیل به کالا کردند.»

حقیقت آن است که زنان به عنوان نیمی از جامعه بشریت دارای فضیلت و ارزش های بسیاری هستند و همواره بخش قابل توجهی از مسئولیت زندگی انسانی را بر دوش می كشند. اسلام برخلاف جوامع بدوی و تمدن جاهلی اعم از جاهلیت اولی وجاهلیت مدرن امروزی كه زنان را حقیر و پست شمرده و در خدمت ابتذال و فساد گرفتند، به زنان، شخصیتی باكرامت و مقامی والا بخشید. این مقام و منزلت، در پرتو انقلاب اسلامی تجلی دوباره یافت و عطر شكوفایی زنان بزرگوار و بافضیلت، جهانیان را به شگفت آورد، تا آنجا كه برخی از خبرگزاری ها و تحلیلگران، انقلاب اسلامی را«انقلاب چادرها» نامیدند.

با وجود تبلیغات گسترده منفی، زنان ایرانی و مسلمان با اتکا به عفاف و نجابت، در همه‌ی عرصه‌ها توانمندی‌های بسیار خوبی را نشان داده‌اند و نه‌تنها عقب نمانده‌اند، بلکه در کنار خانواده به سطوح بالای اجتماعی-سیاسی-فرهنگی- علمی و اقتصادی رسیده‌اند. امروزه کاملاً آشکار است که الگوی زن مسلمان ایرانی به عنوان یک الگوی جدید در جهان مطرح و شناخته شده است.

منطق اسلام در مورد زنان یک منطق معتدل است. وارد شدن زن در اجتماع به معنی اینکه اجتماع محیط شهوت رانی بشود نیست، بلکه به این معناست که زن و مرد دو انسانند و در انسانیت مساوی هستند. یعنی در آنچه که به انسانیت انسان مربوط می شود، برابر و همانند یکدیگرند ولی در عین حال، مرد،  انسان مذکر است و زن، انسان مؤنث.

 زن و مرد در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند، با دو گونه خصلت و دو گونه روانشناسی .و این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی و یا تاریخی و اجتماعی نیست بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده است. عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می گردد .

گوستاولوبون می گوید: « اسلام مقام اجتماعی و شخصیت زن را به جای پایین آوردن، خیلی بالا برده، و قرآن بهتر از قوانین اروپایی ما، حقوقی ارثی به زنان اختصاص داده، اسلامی که بسیار مقام زن را بالا برده از پایین آوردن شخصیت او مبراست و نه تنها اسلام مقام زن را بالا برده بلکه اسلام دینی است که به زن ارزش و شخصیت داده است. »

همچنین رهبرمعظم انقلاب در سال ۱۳۷۶در دیدار جمعی از زنان ضمن بیاناتی درباره نگرش غربى نسبت به زن فرمودند:

آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجه اوّل آزادى زن است ... متأسفانه در دنياى غرب، آزادى به معناى نادرست و مضرّ آن است - يعنى آزادى از قيد و بندهاى خانوادگى، آزادى از حتّى قيد ازدواج و تشكيل خانواده و پرورش فرزندان در آن‌جايى كه هدف شهوانى زودگذرى در مقابل قرار گيرد - نه آزادى به معناى صحيح آن.

اساس فرهنگ غرب اين است كه زن را به عنوان يك كالا، به عنوان يك وسيله‌ى تمتع براى مرد در جامعه عرضه بكند. تشويق و تحريص بر عريان‌گرايى به اين جهت است. در غرب، زن‌آزارى در طول دويست سال گذشته افزايش پيدا كرده است. آزادى جنسى و بى بند و بارى جنسى در غرب موجب نشده است كه ديگ شهوتِ بشرى كه غريزى و طبيعى است، از جوشش بيفتد.

نگاه اسلام به زن، نگاهى است عزت‌بخش، كرامت‌بخش، رشدآفرين، استقلال‌دهنده‌ى به هويت و شخصيت زن. اين نگاه، درست نقطه‌ى مقابل نگاهى است كه فرهنگ غربى به جنس زن دارد.

مستر همفر جاسوس كهنه كار انگليسي مي گويد:

«در مسأله بي حجابي زنان، بايد كوشش فوق العاده اي به عمل آوريم تا زنان مسلمان به بي حجابي و رها كردن چادر مشتاق شوند. بايد با استناد به شواهد تاريخي ثابت كنيم كه پوشيدگي زن از دوران بني عباس متداول شده است و مطلقاً سنت اسلام نيست وچادر لباس قديمي ايرانيان قبل از اسلام بوده و عبا لباسي است كه خلفاي عباسي براي زنان مسلمان رسم كردند. پس از آنكه زنان را از چادر و عبا بيرون آورديم.»

واما در باره عبارت «حجاب اجباری » باید توجه داشت که:

یک وقت، حجاب به عنوان یک امر عقلائی یا یک امر ایمانی و دینی مطرح است؛ یعنی من می خواهم مسئله حجاب را یا به عنوان یک فکر و اندیشه برتر معرفی کنم که آن را بپذیرند، یا به عنوان امری ایمانی ابلاغ کنم که به آن ایمان بیاورند؛ بدیهی است که ابزار اجبار در این دو محدوده، اساسا بی معنا است؛ نه اجبار در اندیشه و فکر؛ و نه اجبار در ایمان و باور، هیچکدام معنا ندارد و امکان پذیر نیست تا بگوییم شما با آن مخالفید یا موافق ؟!

و یک وقت، حجاب به عنوان یک قانون اجتماعی در نظر گرفته می شود؛ یعنی جدای از بحث اندیشه و ایمان، وارد جامعه ای می شویم که تحت قوانین خاصی اداره می شود و رعایت حجاب به عنوان یکی از قوانین اجتماعی در این جامعه به تصویب رسیده است؛ در اینجا نیز سوال از اینکه آیا با حجاب اجباری موافقید یا مخالف، سوال بی جایی است. زیرا اجبار در اینجا به معنای پایبندی و الزام بر اجرای قانون است و مخالفت با اجرای قانون، در میان افراد عاقل و فهمیده طرفدار ندارد.

آنچه مسلم است همه قوانین و هنجارهای اجتماعی با ضمانت های اجرایی همراه هستند که از آن هنجارها در مقابل کجروی برخی افراد یا گروه ها حمایت می کنند؛ اکنون که بر اساس مبانی اسلامی، حجاب، قانون حکومت اسلامی است و به عنوان هنجاری برتر شناخته می شود، الزام در اجرای آن امری معقول بلکه ضروری است.  البته ترویج ضمانت های اجرایی ایجابی و غیرمستقیم به عهده مراکز فرهنگی جامعه اعم از تئاتر، سینما، فرهنگسراها، مدارس، دانشگاه ها و رسانه های دیداری و شنیداری مختلف است و ترویج ضمانت های اجرایی سلبی را پلیس امنیت اخلاقی می تواند به عهده بگیرد.

ارسال نظرات