جمعه ؛ 10 فروردين 1403
20 فروردين 1401 - 08:59

فناوری هسته ای؛ ضرورتی برای استقلال

بیستم فروردین ماه در تقویم جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز ملی فناوری هسته‌ای نام گرفته که نماد توانمندی، استقلال، خودباوری و غرور ملی ایرانیان به حساب می‌آید.....
نویسنده :
رسول سنایی‌راد
کد خبر : 11488

پایگاه رهنما:

بیستم فروردین ماه در تقویم جمهوری اسلامی ایران به عنوان روز ملی فناوری هسته‌ای نام گرفته که نماد توانمندی، استقلال، خودباوری و غرور ملی ایرانیان به حساب می‌آید. اهمیت این موضوع بیش از هر چیز به نقش فناوری به عنوان یک فناوری پیشرفته و نوین برای استقلال کشور و نجات کشور از وابستگی به قدرت‌های جهان بر می‌گردد. از این رو، در حالیکه دولت‌های غربی نسبت به شروع فعالیت‌های هسته‌ای ایران، قبل از انقلاب اسلامی همراهی لازم را داشتند، اما با پیروزی انقلاب اسلامی، کارشکنی‌ها برای ادامه کار به صورت جدی در دستور کار قرار گرفت؛ بمباران نیروگاه بوشهر توسط جنگنده‌های رژیم بعث عراق در چند مرحله، بهانه‌ای برای کند ساختن روند کار با وجود محکومیت قانونی به ادامه فعالیت و دادن تجهیزات شد. در کند شدن روند ساخت نیروگاه، علاوه بر حملات بعثی ها، فشار مستقیم آمریکا بر آلمانی ها، مهمترین عامل به حساب می‌آمد. سرانجام با کمک روسیه، ساخت این نیروگاه ادامه یافت، اما تجربه تحریم‌های همان جنگ و ضرورت استقلال برای اداره این نیروگاه و نیروگاه‌های مورد نیاز دیگر و همچنین بهره گیری از ظرفیت‌های دانش و فناوری هسته‌ای برای پاسخگویی به نیاز‌های گوناگون کشور، مسئولان و جامعه علمی کشور را متقاعد کرد که باید غنی سازی اورانیوم را در داخل کشور انجام داد. در این راستا در نیروگاه هسته‌ای بوشهر، فعالیت‌هایی برای دستیابی به دانش و فناوری صلح آمیز هسته‌ای آغاز شد و در حالیکه کشورمان عضویت در آژانس بین المللی انرژی هسته‌ای را پذیرفته و به ضوابط آن متعهد بود، تلاش‌هایی برای غنی سازی صورت داد که در سال ۱۳۸۱ به ثمر رسید.
اما جز این موفقیت هسته ای، با ورود گروهک‌های ضد انقلابی و فضاسازی‌های رسانه‌ای دولت‌های غربی، موجی از فشار سیاسی و مخالفت علیه ایران ایجاد شد. در پاسخگویی به این ادعا‌های واهی، جمهوری اسلامی ایران به گفتگو با کشور‌های مدعی نگرانی از فعالیت‌های هسته‌ای رو آورد که با زیاده طلبی و برخورد غیر منطقی طرف‌های غربی مواجه شد که خواستار توقف کامل هرگونه فعالیت هسته‌ای ایران بودند.
تجربه این مذاکرات، تنها بر ضرورت نیل به استقلال در عرصه فناوری هسته‌ای و برآوردن نیاز‌ها در داخل تأکید می‌کرد که با شکل گیری اراده‌ای ملی به تقویت روند فعالیت‌ها انجامید و سرانجام ایران اسلامی در ۲۰ فروردین ۱۳۸۵ با اعلام خبر راه اندازی چرخه کامل غنی سازی اورانیوم به جمع محدود باشگاه کشور‌های دارای فناوری هسته‌ای صلح آمیز و توان غنی سازی پیوست.
اما این موفقیت جمهوری اسلامی ایران به مثابه عبور از خط قرمز قدرت‌های هسته‌ای به ویژه آمریکا و متحدان غربی آن، تلقی و موجب شکل گیری خط جدید فشار، تحریم و تحمیل چند قطعنامه ظالمانه در شورای امنیت سازمان ملل شد. آمریکایی‌ها با تصور شکست اراده ایرانیان از مسیر برجام، نه تنها توقف فعالیت هسته‌ای صلح آمیز بلکه توقف فعالیت‌های منطقه‌ای و پیشرفت موشکی ایران را هدفگذاری کرده بودند که با مأیوس شدن از توفیق خود و روی کارآمدن ترامپ، مجددا سیاست مشت آهنین پیشه کرده و با پشت پا زدن به وعده‌ها و تعهدات خود، برجام را نقض و چهره واقعی زورگو و زیاده طلب را آشکار نمودند.
بر خلاف این محاسبه غلط، جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ راهبرد مقاومت فعال و بکارگیری سیاست‌های حکیمانه رهبری نظام در عبور از تنش‌ها و چالش‌های تحمیلی، امروز در شرایطی قرار دارد که آمریکا و متحدان غربی اش، چاره‌ای جز بازگشت به برجام را پیش روی خود نمی‌بینند.
با نقض برجام از سوی آمریکا و عدم پایبندی متحدان اروپایی آن به تعهدات برجامی، جمهوری اسلامی ایران هم که پیش از این به تمام تعهداتش عمل کرده بود، به کنار گذاشتن محدودیت‌ها روآورد که نتیجه آن نصب سانتریفیوژ‌های نسل جدید پیشرفته تر، غنی سازی ۲۰ درصدی و سپس ۶۰ درصدی همراه با نگهداری ذخایر قابل توجهی از اورانیوم با غنای ۳.۷، ۲۰ و ۶۰ درصد و جابجایی در محل سانتریفیوژ‌ها شده است.
این دستاورد‌ها که به ایران امکان چانه زنی داده، موجب شده مجدداً طرف‌های غربی به میز مذاکره برگردند که حاصل نشست‌های متوالی وین، مقدورات توافق دوباره‌ای است که البته به تصمیم سیاسی طرف آمریکایی گره خورده است که باید موارد زیر را تعیین تکلیف کند:
۱- پذیرش راستی آزمایی در رفع تحریم ها؛
۲- دادن ضمانت برای آینده برجام؛
۳- برداشتن تحریم‌های مؤثر.
آمریکایی‌ها که علاوه بر اختلافات داخلی، باید پاسخگوی صهیونیست‌ها وبرخی متحدان عربی و منطقه‌ای خود نسبت به پیامد‌های توافقات برجامی باشند، از عادت زشت بی عملی و وعده درمانی برای رسیدن به امتیاز بر اساس فریب و فشار نیز رنج می‌برند، تلاش دارند همان مسیر اشتباه و بی نتیجه خود را دنبال کنند. اما تجربه مذاکرات برجامی قبل و خروج یکجانبه آمریکا و بی تعهدی اروپا برای ایران نیز چاره‌ای جز هوشمندی، صبر و مقاومت با قی نمی‌گذارد و این واقعیت را یادآور می‌شود که هزینه کمتر مقاومت را برای معافیت از هزینه‌های سنگین غفلت و سازش بپذیرد.

ارسال نظرات